جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
- قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
- قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
- قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود:
برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است ...!
حجتالاسلام "شهاب مرادی" در توضیح این عکس نوشته است: «یه روزی منزل ما؛ بعد از نماز جماعت و بعد از کُشتی مختصر هادی و حاج آقامحمود عزیز و آقا داود کریمی و حسین پسرم. بچهها حق دارند... واقعاً حاج محمود دوستداشتنی است! الحمدلله. یاد این آیه مبارکه سوره مریم افتادم؛ انّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات سَیَجعَلُ لهم الرحمنُ وُدّا.»
برای رهایی از فشار شب اول قبر، راههایی ذکر گردیده که در این مجال
به برخی از آنها اشاره میگردد:
1ـ ترک برخی گناهان مانند:
سخنچینی: دوری مرد از زن: أمیرالمومنین(ع) قَالَ: «عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزْبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ»؛ «عذاب قبر از سخن چینى و پرهیز نکردن از بول و دورى مرد از زنش پیدا میشود که رختخواب خود را جدا نموده و در غذا و خواب از او دورى کند».(1)
ضایع کردن نعمتها: قَالَ رَسُولُ اللَهِ (صلی الله علیه و آله): «ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُۆْمِنِ کَفَّارَةٌ لِمَا کَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَمِ»؛ رسول خدا (صلّى الله علیه و آله» فرمودند: «فشار قبر براى مو من کفّاره تضییع نعمتهایى است که نموده است».(2)
بدخلقی با خانواده: بر اساس گزارشات روایی فشار قبر سعد ـ یکی از یاران خوب رسول خدا ـ به علّت سوء خُلقى بود که با اهل خانه خود داشت.(3)
2ـ به جا آوردن رکوع نماز به صورت تام و کامل
3ـ مداومت بر خواندن سوره زخرف
4ـ قرائت سوره نساء در هر جمعه
5ـ به جا آوردن نماز شب
6ـ خواندن سوره تکاثر هنگام خواب
7ـ گذاشتن دو چوب تر با میت در قبر
8ـ روزه گرفتن چهار روز از ماه رجب و دوازده روز از ماه شعبان(4)
1_(علل الشّرائع، ص 309.)
2_(همان.)
3_(الکافی، ج 3، ص 235.)
4_(مقاله «عذاب قبر»، محمدرضا کاشفی.)
گزیده ای از سخنان حجت الاسلام علوی تهرانی
*پیامبر فرمودند: یاعلی این جبرئیل دوست من است «خبرنی عن الله جل جلاله أنه قد أعطى محبک و شیعتک سبع خصال» به من خبر از جانب خدا می دهد که محبان تو و شیعیان تو هفت خصوصیت دارند.
*خصوصیت اول: الرفق عند الموت، یعنی مدارا کردن هنگام فوت، این روایات در مباحث معاد وجود دارد ولی من و شما جدی نمی گیریم، کمترین حدی که برای جان دادن وجود دارد هزار و بیشترین آن سه هزار، یعنی هزار ضربه شمشیر به بدن تو بزنند در حالی که تو زنده ای، این از احتضار شروع می شود و تا معلوم شدن حساب و کتاب ها ادامه دارد.
*مسمع بن عبدالملک خدمت حضرت صادق رسید در مدینه، امام به ایشان فرمود مسمع به زیارت جد غریبم حسین می روی؟ گفت خیر آقا جان. من از شخصیت های خاص شهر هستم و خیلی ها دارند از طریق من نان می خورند اگر به زیارت بروم می فهمند که من از شیعیان شما هستم، این جماعت از نان خوردن می افتند.
حضرت فرمود حالا که نمیتوانی بروی برای مصائب ایشان گریه میکنی؟ عرض کرد یابن رسول الله من کل اهالی خانواده ام را و غلامان و کنیزان خود را جمع میکنم و روضه خوانی میکنیم، اینقدر غرق در مصیبت اباعبدالله می شویم که بغض راه گلویم را میگیرد و اشک چشمان را پر میکند. ما یکی دو روز از ایام هفته را غرق در مصیبت امام حسین هستیم.
امام صادق فرمود مژده می دهم در برابر این اشکی که برای جدم حسین ریختی، وقتی ملک الموت می آید برای گرفتن جان از بدن، جدم رسول الله و پدرم امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین بالای بالین تو می آیند، که این را به ما ببخشید.